المپیاد ادبی

نخستین وبگاه تخصصی المپیاد ادبی ایران

المپیاد ادبی

نخستین وبگاه تخصصی المپیاد ادبی ایران

المپیاد ادبی

پاسخ تشریحی آزمون مرحله اوّل دورهء بیست‌وششم

دوشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۱، ۰۱:۵۰ ب.ظ


در ادامهٔ مطلب، پاسخ تشریحی پیشنهادی ما را می‌خوانید.

بعضی توضیحات در قلّاب قرار داده شده‌اند. این عبارات، به‌نحوی نقد ما بر سؤال‌ها و پاسخ‌های باشگاه است، که بعداً به‌امید خدا به‌طور جدا و مفصّل منتشر خواهد شد. 



توضیح: پاسخ‌نامه‌ی ما، براساس دفترچهء کد ۱ است. برای تطبیق کد ۲ با کد ۱، به این یادداشت بروید. 



شاهنامه (در نشانی‌های شاهنامه، چاپ مسکو (به‌کوشش دکتر سعید حمیدیان، انتشارات قطره) مدنظر است؛ در وبگاه باشگاه دانش‌پژوهان جوان، همین کتاب منبع رستم و اسفندیار معرّفی شده بود (لینک)؛ هرچند بیت‌های سؤال‌های شاهنامه، تماماً از چاپ قدیمی‌تر ژول‌مول انتخاب شده بودند)

۱- گزینه‌ی ۲. «ماندن» در این گزینه به‌معنای «باقی‌ماندن» (فعل ناگذر) است و در سایر گزینه‌ها به‌معنی «گذاشتن» (فعل گذرا).

۲- گزینه‌ی ۴. در سایر گزینه‌ها، ضرب‌المثل‌ها، چنین‌اند: «باد در مشت کسی بودن» (بی‌نصیب‌ماندن از همه‌چیز)، «همان بر که کاری همان بدروی» (تناسب نتیجه و عمل) و «همان عهد او و همان باد دشت» (ناپایداری و بی‌ارزشی عهد) [این عبارت آخر در «شاهنامه به‌کوشش حمیدیان» (چاپ مجدّد و در دسترس همان چاپ مسکو!)، بدین‌گونه آمده است: «همان عهد او گشت چون باد دشت»].

۳- گزینه‌ی ۳. [هرچند این بیت در نسخه‌ی چاپ مسکو چنین نیست و به‌جای «دخمه جستن»، در چاپ مسکو «گور جستن» آمده، امّا از آنجا که «دخمه» در این داستان به‌معنی «گور» به‌کار رفته بود، می‌شد به تست پاسخ داد.]

۴- گزینه‌ی ۱. در بیت صورت سؤال و گزینه‌ی ۱، «دانستن» به‌معنی «شناختن» است و در گزینه‌های دیگر، به‌معنی «آگاه بودن».

۵- گزینه‌ی ۴. [این بیت در چاپ مسکو نیامده است! امّا:] معنی درست بیت:

(اسفندیار) چنان کمان خود را برکشید که رنگ خورشید، مانند گیاه زردرنگی به نام زریر شد (خورشید ترسید و رنگ از رخسارش پرید).

۶- گزینه‌ی ۱. بیت‌های ۱۵۶ـ۱۵۸ در چاپ مسکو [در این چاپ، به‌جای «شاه هاماوران»، «ماه هاماوران» آمده است!]

۷- گزینه‌ی ۲. کنایه‌های گزینه‌های دیگر: «دفتر کهتری خواندن» (اظهار بندگی و اخلاص کردن)، «به کیوان شدن روان» (مردن)، «ناپدید شدن نام» (مردن).

۸- گزینه‌ی ۲. «هوش» در این گزینه معنی «هوش و حواس» می‌دهد و در گزینه‌های دیگر، معنی «مرگ».

۹- گزینه‌ی ۳. [بیت اوّل در چاپ مسکو نیامده است، دوبیت دیگر:] بیت‌های ۱۵۳۷ و ۱۵۳۸.

۱۰- گزینه‌ی ۱. مفهوم بیت سؤال و گزینه‌های دیگر، «تقدیرباوری» است؛ یعنی هرچه سرنوشت مقدّر کرده باشد، قطعاً همان رخ خواهد داد.

۱۱- گزینه‌ی ۱. توضیح صحیح سایر گزینه‌ها:

گزینه‌ی ۲: با خود فکرهای بلندپروازانه می‌کند و می‌خواهد پادشاه شود؛

گزینه‌ی ۳: از این سرزمین‌ها به او باج و خراج می‌دهند، زیرا توان نبرد و مقاومت دربرابر او را ندارند؛

گزینه‌ی ۴: یک‌امشب به تو امان می‌دهم، امّا هنگامی‌که به خانه رسیدی، به فکر کاری نادرست نباش.

۱۲- گزینه‌ی ۲. (گلستان، باب اول، درسیرت پادشاهان، حکایت ۴، س ۱۶). زواره دو بیت نخست (در صورت سؤال) را به رستم می‌گوید و او را از عواقب تصمیم و قولی که به اسفندیار مبنی بر آموزش و پرورش بهمن داده است، آگاه می‌کند و تمثیلی برای او می‌آورد؛ بهمن چون بچه شیریست (بهمن به‌علت کشته شدن پدرش به‌دست رستم همان خوی وحشی شیر را پیدا کرده است) که چون بالید و پرورش یافت، ابتدا پرورش‌دهنده را از هم می‌درد. این مضمون در آثار دیگر هم یافت می‌شود. علاوه بر بیت گزینه‌ی ۲:

ـ یکی بچه‌ی گرگ می‌پرورید / چو پرورده شد، خواجه را بردرید. (گلستان، باب اول)

ـ اعرابئی بچه‌گرگی را در راه یافت. او را به خیمه‌ی خویش برد و با شیر میش خود پرورید. بچه‌شیر چون بزرگ شد، نخست میش اعرابی را درید. (المحاسن و الاضداد، جاحظ)

 


بوستان در نشانی‌های بوستان، چاپ مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی (انتشارات خوارزمی) مدنظر است.

۱۳- گزینه‌ی ۴. (بوستان، ب ۲۲۵۴). در تمام گزینه‌ها جز گزینه‌ی ۴، این مضمون دیده می‌شود که فروتنی باعث شکوفایی و پربارشدن زندگی می‌شود و تمثیل خاک را ذکر می‌کند که به خاطر فروتنی و تواضعش به شکوفایی و بهار و پرباری رسید؛ اما در گزینه‌ی ۴، شیخ اجل در بوستان در حکایت معروف کرخی و مسافر رنجور (باب چهار) می‌فرماید که پریشان‌گویی مسافر رنجور را نباید به دل گرفت چراکه او یک‌دم آسوده نیست و اگر درخت کرم و بخشش بکاری و به (امثال) او کمک کنی،  سال‌ها میوه‌ی نیک‌نامی را می‌دِرَوی؛ یعنی در مقابل پذیرش پریشان‌گویی مسافر رنجور و کمک به او، نیک‌نامی به‌دست می‌آوری.

۱۴- گزینه‌ی ۱. (بوستان، ب ۲۳۳۶)

آرایه‌های بیت گزینه‌ی اول: تشبیه (گفتار نرم چو آب است بر...)، حس‌آمیزی (گفتار نرم)، تناسب (حدیث و گفتار)، تضاد (آب و آتش)، کنایه (مرد گرم).

گزینه‌ی ۲: تضاد (مردم و نامردم)؛ گزینه‌ی ۳: تضاد (خطا و صواب)، استعاره (شاه‌مردان)؛ گزینه‌ی ۴: تشبیه (توگفتی خروسان شاطر...)، تناسب (منقار و چنگ)، جناس (چنگ و جنگ).

۱۵- گزینه‌ی ۲. (بوستان، ب ۲۳۹۵) سه گزینه‌ی دیگر مفهوم تواضع دیده می‌شود. نیاز به توضیح مختصری درباره‌ی معنای گزینه‌ی ۴ است. در این بیت می‌گوید کسی از این خاکدان (کنایه از دنیا) پاک می‌شود که در پای کمترین کس خاک شده و تواضع ورزیده است.

۱۶- گزینه‌ی ۲. (بوستان، ب ۲۰۵۷). نقره‌داغ در لغتنامه‌ی دهخدا به معنی جریمه و جزای نقدی و در فرهنگ معین به معنی تاوان و جریمه‌ی سختی (پولی) است که نتوان فراموش کرد و در تداول عامه‌ی مردم، به‌معنی کلّی و مطلق «مجازات کردن و تاوان گرفتن» است. با توجه به این معنی و مضمون حکایت، فرد عابد که خود را بالاتر از مرد گنه‌کار شمرده، برعکس تصور خودش، به جهنم می‌رود و مرد گنه‌کار به خاطر توبه‌اش به بهشت می‌رود. مرد عابد باید تاوان و جریمة تکبرورزیدنش را بدهد و نقره‌داغ شود.

۱۷- گزینه‌ی ۲. (در همان حکایت سؤال پیشین، در معنی نظر مردان در خود به حقارت) زمانی که مه عابدان به مرید دستور گردافشانی می‌دهد، او مکان را ترک کرده و بعدها که دلیلش را جویا می‌شوند، می‌گوید که من گرد و غباری در مسجد نیافتم جز خودم؛ پس خارج شدم. باقی گزینه‌ها آشکارا اشتباه است. فقط توضیح کوتاهی درباره‌ی گزینه‌ی ۳ نیاز است: معنی بیت «طریقت جز این نیست درویش را / که افکنده دارد تن خویش را» این است که طریقت برای درویش جز این نیست که خود را خوار بشمارد و تواضع ورزد.

۱۸- گزینه‌ی ۳. (بوستان، ب ۲۱۲۵) اگر عالم نیستی، لااقل شنونده‌ی گفتار دانایان باش.

۱۹- گزینه‌ی ۱. (بوستان، ب ۲۴۹۷) در بیت «به بیچارگی تن فرا خاک داد / وگر گرد عالم برآمد چو باد»، «تن فرا خاک داد» به معنی «تن به خاک سپرد» است و «گرد عالم برآمد چو باد» به جهانگردی سعدی اشاره دارد. درحکایت ذوالنون مصری، سعدی چند بیت آخر را به خود اختصاص داده است و ذکر می‌کند که اگر سعدی خاک شود هم چه غم که در زندگانی خویش هم خاک بوده است و بی هیچ چاره‌ای تن به خاک می‌دهد گرچه که در زمان حیاتش چون باد به گرد عالم سفرکرده است.

۲۰- گزینه‌ی ۴. (بوستان، ب ۲۱۰۴) «همان به که دم درکشند» کنایه از اینکه بهتر است خاموش باشند.  گزینه‌ی ۱: رختش را در جایی عزیز گذاشتند کنایه از محترم شمردن او؛ گزینه‌ی ۲: سرپنجه کنایه از قدرتمند و ستمگر بودن است؛ گزینه‌ی ۳: تو را و مرا بربط و سر شکست، لف و نشر مرتب دارد.

۲۱- گزینه‌ی ۴. (بوستان، ب ۲۱۱۳) در سه بیت دیگر این مضمون دیده می‌شود که اصل هرچیزی (آب، خبزدو، انسان، خر) هرچه باشد با پوشش‌ها و ظواهر(کوزه‌ی زرین یا سفال، نشستن در باغ شقایق، داشتن مال بیشتر، جل اطلس) عوض نمی‌شود.

۲۲- گزینه‌ی ۲. (بوستان، ب ۲۰۵۵) درگزینه‌ی ۲ از حکایت عیسی و عابد و ناپارسا، خداوند می‌فرماید که ناپارسا را با احسان و کرم می‌بخشد و در بهشت واردش می‌سازد؛ اما در باقی گزینه‌ها سخن از نیکویی و رحمت‌کردن آدمی است و اذعان می‌دارد که با نااهل و درشت و بدخو نکویی‌کردن اشتباه است.

۲۳- گزینه‌ی ۴. (بوستان، ب ۱۹۸۳) در این بیت گفته می‌شود که چون خاک تواضع ورزید و فروتنی کرد، خداوند از آن انسان را آفرید. در سه گزینه‌ی دیگر تنها از تکبر سخن رفته است.

۲۴- گزینه‌ی ۱ (؟). [این پرسش نادرست است؛ زیرا ضمیر متّصل در دو گزینه‌ی ۱ و ۴ مضاف‌الیه و در دو گزینه‌ی ۲ و ۳، مفعول است] گزینه‌ی ۱: فروریختند به سرش؛ گزینه‌ی ۲: چو آن را برداشت؛ گزینه‌ی ۳: آسمان او را برد؛ گزینه‌ی ۴: پذیره‌ی او شد. [درواقع، طرّاح محترم، گزینه‌ی ۴ را به‌این‌صورت درنظر گرفته است: او را پذیره شد؛ حال‌آنکه در همین‌صورت نیز «را» فک اضافه است، نه مفعول؛ زیرا «شد» (در معنی رفتن) اصلا مفعول نمی‌خواهد! درضمن، هرچند تفاوتی در پاسخ ایجاد نمی‌شود، امّا توجّه کنید که «شد» اینجا اسنادی نیست؛ «پذیره رفتن» در شاهنامه سابقه دارد]

 


ادبیات فارسی (۱) و (۲)

۲۵- گزینه‌ی ۱. ابهامی در درستی این گزینه نیست. گزینه‌ی ۴ نادرست است چون در آن نسیم توانایی رفتن ندارد. گزینه‌ی ۳ نادرست است چون کویر وحشت را جایی جز اینجا دانسته است.

 


گلستان در نشانی‌های گلستان، چاپ مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی (انتشارات خوارزمی) مدنظر است.

۲۶- گزینه‌ی ۳. [هرچند واژه‌ای مشخص نشده است، از روی گزینه‌ها می‌توان فهمید منظور «عشا» (تحرمه‌ی عشا) و «عشا» (منتظر عشا) بوده است! به‌هرحال،] عبارت برگرفته از حکایت جدال مدعی با سعدی است (گلستان، ص۱۶۳).

تحرمه‌ی عِشا(ء) :عقد نماز خفتن، تکبیرة‌الاحرام، الله‌اکبر گفتن برای شروع نماز است و تحریم و حرام گردانیدن حرکات و سخنانی به جز نماز بر خویشتن ـ عَشا(ء): شام، خوراک شباهنگام.

۲۷- گزینه‌ی ۲ [و ۱]. [اگر بخواهیم با منطق تستی و انتخاب درست«تر» و نادرست«تر» به این سؤال پاسخ بدهیم، همان  گزینه‌ی ۲ را باید انتخاب کرد؛ امّا المپیاد و منطق تستی؟] در گزینه‌ی ۲، لقمه‌چیدن کنایه از «گدایی کردن» است.

امّا چرا گزینه‌ی ۱ را هم نادرست می‌دانیم؟ عبارت این گزینه می‌گوید که «لذّت امروز را از ترس رنج فردا از دست مده»؛ عبارت کاری به «زودگذری یا پایداری» لذّت ندارد. در این عبارت، «عاجل» دربرابر «آجل» آمده است و آجل، به‌درستی، «آینده» معنی شده است؛ پس «عاجل» هم باید معنی متضاد آن را بدهد؛ یعنی «حال و اکنون». کمااین‌که «محنت آجل» نیز لزوماً پایدار نیست و ممکن است «زودگذر» باشد!

۲۸- گزینه‌ی ۲. (حکایت ۲ باب ۷): «... سیم و زر در محل خطر است، یا دزد به‌یک‌بار ببرد یا خواجه به‌تفاریق بخورد»؛ تفاریق :اندک‌اندک، به‌تدریج.

۲۹- گزینه‌ی ۴. (حکایت ۴ باب ۷). گزینه‌ی 4: (دانش‌آموزان) با تکیه بر بردباری او (= معلم مصلح که جایگزین معلم خشن قبلی شد) علم‌آموزی را فراموش کردند.

۳۰- گزینه‌ی ۳. (حکایت ۵ باب ۷). رای فک اضافه : هرگاه «را» میان مضاف و مضاف‌الیه بیاید و در معنا قابل جایگزینی با نقش‌نمای اضافه باشد، آن را فک اضافه می‌نامیم و باید به‌یاد داشته باشیم همیشه این نوع را در اولویت تشخیص قرار دارد و ابتدا امتحان می‌کنیم که «را» از نوع فک‌اضافه می‌تواند باشد یا خیر و سپس به بررسی انواع دیگر می‌پردازیم: «پسرِ یکی از بزرگان ائمه وفات یافت. عزت و شرفِ آیات کتاب مجید بیش از آن است که...».

۳۱- گزینه‌ی ۴ [و ۳]. [در دو گزینه‌ی اوّل، توضیح عبارت، بیانگر مفهوم و مضمون آن است، امّا در هر دو گزینه‌ی بعد، توضیح، بیانگر معنی ظاهری بخشی از عبارت است؛ بنابراین، نمی‌توان هر دو گزینه توضیح نادرستی دربارهء عبارت داده‌اند!] در گزینهء ۳، ازدحام معنی «جوش» است و مفهوم عبارت، «پرتوقّعی» است؛ در گزینهء ۴، وزیر شدن معنی «فرزین‌شدن» است و در اینجا منظور از آن، «تعالی یافتن و بهتر شدن» است.

۳۲- گزینه‌ی ۱. باب ۸، ص۱۷۱.

۳۳- گزینه‌ی ۲. (باب ۸، ص۱۷۲). در گزینه‌ی ۱، «چون» به‌معنای مانند و حرف اضافه است، گزینه‌ی ۳ نیز درست است: وی، سخن‌چین بدبخت، اندر میان، کوربخت است؛ کوربخت: مسند؛ در گزینه‌ی ۴ نیز فعل «است» محذوف است. در گزینه‌ی۲ امّا این و آن «ضمیر اشاره» هستند.

۳۴- گزینه‌ی ۴. (باب۸، ص۱۷۱). سرچشمه متمم قیدی است؛ زیرا فعل «بستن» (درمعنای قطع‌کردن آب و ...) متمم نمی‌خواهد.

۳۵- گزینه‌ی ۲. تغابن از ریشه‌ی غبن و به‌معنای اندوه و ناراحتی است.

۳۶- گزینه‌ی ۴. (باب۸، ص۱۸۱). «امروز دومرده پیش گیرد مرکن / فردا گوید تربی از اینجا برکن»، معنی درست: امروز تغار (مرکن) خواهندگی پیش تو می‌گیرد و به‌اندازه‌ی خوراک دو مرد (چهاردستی!) از تو آذوقه می‌خواهد و فردا که طلب خود را بخواهی، خواهد گفت: تربی از این زمین برکن و بابت طلب خود بردار.

۳۷- گزینه‌ی ۲. انتهای باب ۷، جدال مدعی با سعدی.

 


دستور زبان (۱) و (۲)

۳۸- گزینه‌ی ۳. منظور فعل «است» که برای ساختن زمان گذشته‌ی آن از فعل‌های مصدر «بودن» استفاده می‌کنیم.

۳۹- گزینه‌ی ۳. در گروه اسمی «این سه دوربین عکاسی دیجیتال» دوربین هسته است و وابسته‌های پیشین و پسین مشخص‌اند.

۴۰- گزینه‌ی ۱. در این گزینه تنها ملجأ و معونت (هم‌خانواده‌ی معین و تعاون) نادرست نوشته شده‌اند. در سایر گزینه‌ها محال، غربت، برهه، انتصاب، غرض، فطرت، علم، منحوس و برخاسته نادرست‌اند.

۴۱- گزینه‌ی ۳. ابهامی در درستی این گزینه نیست. درباره‌ی گزینه‌ی 1 توجه کنید که هیچ فعلی دو متمم اجباری همزمان ندارد.

۴۲- گزینه‌ی ۳. سه گزینه‌ی دیگر در فارسی معنی مفرد یافته‌اند (البته حقوق هم معنی مفرد (درآمد) دارد و هم جمع حق است)؛ امّا «اولاد» فقط یعنی «بچه‌ها» و نمی‌توان آن را جمع بست.

۴۳- گزینه‌ی ۴. در سایر گزینه‌ها به ترتیب کاربرد نادرست عبارت «به قول معروف»، «برخورداری از ضعف» و آوردن نهاد در جمله‌ی مجهول جملات را از نظر ویرایشی نادرست کرده است.

۴۴- گزینه‌ی ۲. خط و نوشتار به صورت غیرمستقیم و به واسطه‌ی گفتار به زبان پیوند می‌خورد.

۴۵- گزینه‌ی ۲. «رسید» مفعول نمی‌گیرد و مجهول کردنی نیست.

۴۶- گزینه‌ی ۲. «رهاورد» از دو تکواژ آزاد (ره + آورد) تشکیل شده و مرکب است. در سایر گزینه‌ها تکاپو، دوچرخه و سیاه‌سرفه مشتق-مرکب‌اند.

۴۷- گزینه‌ی ۴ [و به‌تعبیری دیگر: ۱]. [پاسخ باشگاه برای این سؤال، خالی از ایراد نیست؛ چراکه برای پذیرفتن آن، «اساس خانه» را باید صورت نادرست «اثاث خانه» دانست، حال‌آنکه خود «اساس خانه» در معنی «پی و بنیان خانه» املای صحیحی است؛ به‌هرحال، از نظر طراحان:] در هر دو مورد ۱ و ۳، سه غلط املایی هست: اثاث، شبح، ذلت، در مقابل آذار، الغا، معمور. در دو مورد دیگر این غلط‌ها دیده می‌شود: خواستن و اثیر (گزینه‌ی ۲) و ضیا (گزینه‌ی ۴).

 


تاریخ ادبیات (۱)

۴۸- گزینه‌ی ۲. «غالباً» چنین است، امّا «نه تماماً». (ص۱۰، حاشیه)

۴۹- گزینه‌ی ۴. صفحه‌ی ۲۲ کتاب درسی.

۵۰- گزینه‌ی ۱. سندبادنامه اصلی هندی دارد (ص۱۱۶).

۵۱- گزینه‌ی ۱. سایر کتاب‌ها: زادالمسافرین (ناصرخسرو، ص۸۰): کلامی؛ ترجمان‌البلاغه (رادویانی، ص۱۱۹): بلاغی؛ تاریخ بیهقی: تاریخی؛ گلستان: ادبی؛ جامع‌الحکمتین (ناصرخسرو، ص۸۰): کلامی؛ سیاست‌نامه (خواجه‌نظام‌الملک، ص۸۹): اخلاقی و اجتماعی؛ کلیله‌ودمنه (ابوالمعالی، ص۱۲۱): ادبی؛ کشف‌الاسرار (میبدی، ص۱۱۷): دینی؛ صفیر سیمرغ (سهروردی، ص۱۱۵): عرفانی؛ تاریخ سیستان: تاریخی؛ چهارمقاله (نظامی عروضی، ص۱۲۳): ادبی.

۵۲- گزینه‌ی ۴. همه‌ی آثار دیگر، عرفانی‌اند (ص۱۵۱) و تحفة‌العراقین، سفرنامه است (ص۱۳۹).

۵۳- گزینه‌ی ۲. [درواقع این جمله سخن پترارک نیست، بلکه:] «(پترارک) شاید... نخستین هنرمندی باشد که زن در آثار او مقامی والا یافته است. چهره‌ی لائورا، معشوقه‌ی پترارک، در آثارش، تصویر زنی فاضل، فرهیخته و والامقام است که برخلاف نظر اهل کلیسا در آن روزگار، شیطان مجسّم و عامل گناه نیست»  (ص۱۷۹).

۵۴- گزینه‌ی ۱. صفحه‌ی ۱۹۳ کتاب درسی.

 


ادبیّات معاصر

۵۵- گزینه‌ی ۴. بیت از قصیده‌ی «لزنیه» است. در اصل توصیفی است برای فرارسیدن تاریکی در درۀ لزن و خاموش شدن پرندگان (که البته موقتی است و با رسیدن روز آواز را از سر می­گیرند). می­توان مرغان را استعاره از مردم جامعه دانست که در هنگام استبداد و ظلم، خاموش شده اند، گویا سخنانی را که هنگام مبارزه و شور انقلابی خود می­گفتند از یاد برده­اند.

مفهوم بی­سوادی از این بیت برداشت نمی­شود. پس گزینه‌ی چهار نادرست است.



بوستان در نشانی‌های بوستان، چاپ مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی (انتشارات خوارزمی) مدنظر است.

۵۶- گزینه‌ی ۱. ابیات از بوستان سعدی است.

بیت نخست  یعنی : «سرش تهی از عقل و پر از تکبر بود، و با لقمه­های حرام خود را فربه ساخته بود.» این بیت از داستان مرد گناهکار و پارسا و حضرت عیسی (ب۲۰۲۵) است. درونمایۀ ابیات دیگر این است که باید تکبّر را از سر بیرون کرد تا چیزی آموخت و هنری یافت. بیتهای ۲ و ۳ از داستان گوشیار و منجّم متکبّر است (ب۲۳۲۴ـ۲۳۲۵) و گزینه‌ی ۴ از ابیات پایان داستان ملک صالح (ب۲۳۱۸).



ادبیّات معاصر

۵۷- گزینه‌ی ۴. برای پاسخ دادن به این سوال بهتر است از شیوۀ حذف گزینه استفاده کنیم: گزینه‌ی نخست حذف می­شود، چون شاعر معتقد است که ما به «اصل زیبایی» نمی­توانیم پی ببریم، نه به «جلال خداوندی». در گزینه‌ی دوم مفهوم «هنوز نکتۀ اصلی در این مورد گفته نشده است» در دو بیت نیامده. دلیل نادرست بودن گزینه‌ی سوم چندان مشخّص نیست، چون تقریبا عین واژگان بیت را آورده است- گزینه‌ی چهار منطقی تر به نظر می رسد، هر چند بیت دوم در این گزینه معنی نشده است. مگر این که «دکان یزدانی» را استعاره از جهان هستی و زیبایی­های آن بدانیم.

۵۸- گزینه‌ی ۱. [به‌عقیده‌ی ما این سؤال گزینه‌ی نادرست ندارد، و البتّه دکتر غلامحسین یوسفی معتقد است:] «روح شعر همین سرزندگی و شادی را القا می­کند» (چشمه‌ی روشن، ص۵۳۵)

۵۹- گزینه‌ی ۴. [انتخاب گزینه‌ی درست تا حدی بسته به سلیقه‌ی خواننده‌ی آن است؛ امّا به‌هرحال،] گزینه‌ی اوّل حال و هوای کلّی شعر را توصیف می­کند: شاعر از دیدن رودخانه به مسائلی عمیقتر می­رسد. (گزینه‌ی ۲:) تکرار «آب را گل نکنیم» بیانگر این است که شاعر آب (و به تبع آن جهان) را پاک می­خواهد. توجّه به طبیعت هم در شعر مشخّص است (گزینه‌ی ۳). آرزوی آبادانی روستاها برداشتی سطحی­ از شعر سپهری به نظر می رسد، هرچند خواننده‌ای ممکن است با خواندن «چشمه­هاشان جوشان / گاوهاشان شیرافشان باد» به این درک برسد؛ ولی باید در نظر داشته باشیم که سپهری بیشتر به عمق و روح مسائل توجه دارد تا بعد اجتماعی و ظاهری آن؛ بنابراین، گزینه‌ی ۴ درست نیست.

۶۰- گزینه‌ی ۴. این بیت از قصیدۀ لزنیه و در وصف زمستان است: بیشه‌ای که در تابستان و بهار چون گیسوی عروسان حبشی مجعد می­نمود، در زمستان برف را چون مقنعه‌ای از برد یمانی بر سر انداخت.

 


قابوس‌نامه در نشانی‌های قابوس‌نامه، چاپ کامل دکتر غلامحسین یوسفی (انتشارات علمی‌وفرهنگی) مدنظر است.

۶۱- گزینه‌ی ۱. (باب ۵، ص ۲۵). «گرفتن در اینجا به‌معنی «مؤاخذه‌ کردن» است.

۶۲- گزینه‌ی ۴. باب ۵، ص ۲۶.

۶۳- گزینه‌ی ۴. مفهوم همه‌ی گزینه‌ها هم‌نشینی نکردن با جاهلان است، اما مفهوم گزینه‌ی ۳ توصیه به هم‌نشینی با انسان‌های نیک‌نام.

 


تاریخ بیهقی در نشانی‌های تاریخ بیهقی، چاپ دکتر خلیل خطیب‌رهبر (انتشارات مهتاب، جلد دوم از سه‌جلد) مدنظر است.

۶۴- گزینه‌ی ۱ [و ۳]. (تاریخ بیهقی، ص۶۴۰). [تمام گزینه­های این سوال تقریباً مشابه هستند و دلیل انتخاب گزینه‌ی یک نامعلوم است.] «پاییدن» به معنای درنگ کردن و ماندن است. برای همین گزینه‌ی دوم (معطل کردن) حذف می شود. «مرد» مجاز است از سپاهی و «مال»  هزینه‌ای که صرف تجهیز این لشکر می­شود. «مال» در هیچ گزینه­ای معنا نشده است- گزینه‌ی ۴ به سبب معادل کردن «مرد» با «مردم» حذف می­شود. بین گزینه‌ی اول و سوم، اوّل کاملتر به نظر می­رسد.   

۶۵- گزینه‌ی ۴. (ص ۶۳۸). «منهی» به معنای جاسوس و خبرچین است و از مصدر «انهاء»، به معنای خبرچینی.

۶۶- گزینه‌ی ۳.  (ص ۶۴۴). «زرق» به معنای ریا و دوررنگی و نفاق است.  «افتعال» یعنی دروغ ساختن و ریا کردن.

۶۷- گزینه‌ی ۴ [و ۳]. (ص ۶۴۵). [این سوال هم مانند سوال ۶۴ است: گزینه­های بسیار نزدیک به هم که یافتن پاسخ را دشوار می­کند.]

ناچیز کردن در لغت­نامه‌ی دهخدا با همین شاهد مثال «فقیر کردن، بیچاره کردن ، بی­چیز کردن» معنی شده است. «برکندن» معادلی است برای واژۀ «مستأصل کردن» که در همین متن آمده است: « اعیان و رؤسا را برکند... و آن اعیان مستأصل شدند و نامه نوشتند به ماوراءالنّهر...» (ص۶۳۸)  و در این‌جا یعنی «از بیخ و بن برآوردن».

از میان گزینه‌ها گزینه‌ی ۱ را حذف می­کنیم، چون برکندن به معنای از اصالت انداختن نیست. و دو هم حذف می­شود، چون «خوار و ضعیف کردن» چندان با «ناچیز کردن» هم­معنا نیست. از میان دو گزینه‌ی آخر، انتخاب مشکل است. به هر صورت از اصل و قدرت انداختن به برکندن نزدیک­تر است، هرچند هیچ­کدام از گزینه­ها دقیق نیست.

۶۸- گزینه‌ی ۳. «خوشک‌خوشک»، می خوردن یحیی را توصیف می کند و «نرمک‌نرمک» گوش کردن او به ساز و آواز را. پس این دو واژه قیدی هستند برای فعل جملۀ خود.

۶۹- گزینه‌ی ۴. (ص۶۴۱).  «درایستادن» یعنی «ایستادگی کردن و مداومت کردن» (لغت‌نامه‌ی دهخدا، با ذکر همین شاهد مثال). بر این مبنا، گزینه‌ی ۴ نادرست است.

۷۰- گزینه‌ی ۲ (؟). [دلیل انتخاب این گزینه هم نامعلوم است. مفهوم «اجر اخروی نداشتن» در همه‌ی گزینه ها تکرار شده است. مفهوم ظلم و ستم در گزینه‌های ۱ و ۳ وجود دارد.]

 


قابوس‌نامه در نشانی‌های قابوس‌نامه، چاپ کامل دکتر غلامحسین یوسفی (انتشارات علمی‌وفرهنگی) مدنظر است.

۷۱- گزینه‌ی ۲. عبارت «تخم به شورستان افکندن» به معنای کار و تلاش «بیهوده» کردن است و این معنا در گزینه‌ی ۲ نیز بیان شده است. سایر گزینه‌ها بیانگر کار «ناممکن»اند، نه بیهوده.

۷۲- گزینه‌ی ۴. (باب ۶، ص۳۰). «بسنده‌بودن با چیزی» یعنی از عهده‌ی آن‌چیز برآمدن.

۷۳- گزینه‌ی ۱. (باب ۶، ص۴۰). در لغتنامه‌ی دهخدا، این معانی برای «فدم» آمده است: درمانده در سخن از کندی و کمی فهم و هوش، مرد گول درشت بدخوی، مرد درشتخوی احمق.

۷۴- گزینه‌ی ۳. باب ۷، ص۴۱.

۷۵- گزینه‌ی ۲. (باب ۷، ص۴۷). این گزینه و عبارت صورت سؤال، هر دو می‌گویند: اوّل اندیشه، سپس سخن.

 


ادبیّات معاصر

۷۶- گزینه‌ی ۲. (شعر لطف حق). تیه به معنای بیابان و ضلال به معنای گمراهی است. گمراهی به بیابانی مانند شده است که نمرود و همراهان او راهنمایان مردم در آن هستند.

۷۷- گزینه‌ی ۴. (شعر اشک یتیم). ابیات گزینه ها از قطعۀ معروف انوری (به مطلع: آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی/ گفت این والی شهر ما گدایی بی­حیاست) انتخاب شده­اند. پروین اعتصامی در سرایش شعر خود از این قطعۀ انوری الهام گرفته است.

گزینه‌ی ۱، سوال ابله از زیرک است: چگونه پادشاهی با این ثروت را گدا می­خوانی؟ سه گزینه‌ی دیگر پاسخ زیرک است: ثروت او از خون دل و اشک ماست (گزینه‌ی ۲)؛ هرچه دارد و ندارد از ما ستانده است (گزینه‌ی ۳) و این خواستن از هرکسی که باشد (چه قارون و چه سلیمان) گدایی محسوب می­شود (گزینه‌ی ۴).

۷۸- گزینه‌ی ۲. مهجورترین واژه­ای که در این ابیات دیده می­شود «انگِشت» است؛ به‌معنای «زغال».

۷۹.گزینه‌ی ۲. سه گزینه‌ی دیگر خطاب حق با مادر موسی (ع) است که لطف خود را به او یادآوری می­کند تا از آسایش نوزادش مطمئن باشد. و گزینه‌ی ۲ راجع به ظلم و ستم نمرود و عاقبت آن است.

۸۰- گزینه‌ی ۱. بیت خطاب مادر موسی (ع) با فرزندش است؛ هنگامی که او را به رود نیل درافکند.

بیت این گونه مرتب می­شود: اگر ایزد پاک تو را به یاد نیاورد، آب خاکت را ناگاه بر باد می­دهد.

خاک مجاز از وجود است. مصراع دوم یعنی :«آب نیل وجودت را بر باد می­دهد، غرق می­شوی»

۸۱- گزینه‌ی ۴. [این سوال، جواب قطعی ندارد.] مفهوم بیتی که در صورت سوال آمده این است: « هر کسی که پشت سر دیگران عیب آنها را بگوید، به‌واقع دشمن است؛ هرچند در ظاهر دوست باشد.» پس این بیت در مذمت غیبت کردن و بد گفتن پشت سر دیگران است. مفهوم نکوهش ریاکاری هم از آن برداشت می­شود.

گزینه‌ی ۱: دشمن راستگو بهتر از دوست ریاکار است؛ گزینه‌ی ۲: یار یکدل در جهان پیدا نمی­شود؛ گزینه‌ی ۳: من (آینه) محبوب هستم چون خوبی و بدی مردمان را پیش روی آنها می­گویم نه پشت سرشان؛ گزینه‌ی ۴: عیب مردم را آشکار مکن، چون مردم به کسی که عیبجوست مهر و عنایتی ندارند.

 


ادبیّات فارسی (۱) و (۲)

۸۲- گزینه‌ی ۱. مضمون و تعبیر مشترک بوسه بر دست زدن است. ضمناً هر دو بیت بیانگر موافقت عوامل فراطبیعی با پیروزی پهلوان هستند، اما از این نظر با گزینه‌ی ۴ مشترک‌اند.

۸۳- گزینه‌ی ۴. ستمگران رفتنی‌اند و مردم ماندنی.

۸۴- گزینه‌ی ۱ (؟) [در پاسخ‌نامه گزینه‌ی ۱ آمده اما درست به‌نظر نمی‌رسد. در گزینه‌های ۲ و ۴ نقش ضمیر مضاف‌الیه و وابسته‌ی اسم است. در گزینه‌ی ۳ نقش ضمیر مفعول است. در گزینه‌ی ۱ صورت مرتب جمله چنین است: «تو را چه چشم پاسخ از این دریچه‌های بسته است» یعنی «چه چشم پاسخ از این دریچه‌های بسته داری.» و به هر حال ضمیر وابسته‌ی کلمه‌ی دیگری نیست. ضمناً صورت صحیح مصرع اول گزینه‌ی ۲ چنین است: «دردت چه درد بود که چون من تمام شب».]

۸۵- گزینه‌ی ۱. در سایر گزینه‌ها مذلت، مکاید، استیصال، ادبار، بازپس و اجانب نادرست معنی شده‌اند.

۸۶- گزینه‌ی ۲.

۸۷- گزینه‌ی ۱. مفهوم این کنایه کوشش بیهوده و عدم تأثیرگذاری است که در متن نقل‌شده هم دیده می‌شود.

۸۸- گزینه‌ی ۳. مفهوم کنایی دلسردی ناامیدی است که در سطرهای یادشده به‌خوبی دبده می‌شود.

۸۹- گزینه‌ی ۱. مفهوم هر دو آن است که فاعل حقیقی افعال خداست و موجودات تنها واسطه‌اند.

۹۰- گزینه‌ی ۱. بیت مشخصاً می‌گوید که باید قبل از رخ دادن، جلوی ظلم را گرفت.

 


عربی

۹۱- گزینه‌ی ۱. «اسمها العین» خبر برای «الجوهرة: مبتدا و مرفوع» است. «التی» صفت است و محلاً مرفوع، «فی رأسک» جمله‌ی صله است و نقش نمی‌پذیرد. در خود جمله‌ی «اسمها العین»، «اسم» مبتدا، («ها»، مضاف‌الیه و محلاً مجرور) و «العین» خبر(مفرد) و مرفوع است.

۹۲- گزینه‌ی ۴. اگر اسم‌های مثنی یا جمع مذکرسالم به ضمیر «ی» متکلم وحده اضافه شوند، دارای اعراب ظاهری فرعی می‌باشند. در گزینه‌ی ۱: والدایّ: فاعل و مرفوع به اعراب فرعی الف؛ گزینه‌های  ۲ و ۳: والدیّ وصدیقیّ : مفعولٌ به و منصوب به اعراب فرعی یاء؛ گزینه‌ی ۴: یدی: مفعولٌ به و منصوب تقدیراً.

۹۳- گزینه‌ی ۲. افعال مقاربه مبتدا را مرفوع نگه داشته و خبر را منصوب می‌کنند و از لحاظ معنی به سه دسته تقسیم می‌شوند: قرب، رجاء و شروع که أخذ از افعال شروع است. درین جمله عبارت «یربّون أبنائهم أکثر فأکثر»، خبر فعل أخذ است وباید منصوب شود و به علت جمله‌بودن آن «محلاً منصوب» می‌شود.

۹۴- گزینه‌ی ۳ [و ۴]. در گزینه‌ی ۳ فعل تجد باید تجدوا باشد و گزینه‌ی ۴ العقلاء مفعول‌به است و منصوب، و علامت نصب آن فتحه است، نه کسره! (به نظر می‌رسد غلط، چاپی است؛ اما به هرحال در عربی جزئیات تعیین‌کننده هستند)

۹۵- گزینه‌‌ی ۳ [و ۲]. أب و أخ از اسماء خمسه هستند و در این عبارت نقش مفعولی دارند. در گزینه‌ی ۲، أباها و أخاها مفرد هستند و در گزینه‌ی ۳، أخویها مثنای أخ و در حالت نصبی است و هر دو گزینه صحیح است.

 


انگلیسی

۹۶- گزینه‌ی ۲. زیرا که «would like» مترادف فعل «want & desire» است و بعد از آن مصدر با to  می‌آید و برای درخواست‌ها یا پیشنهادهای رسمی استفاده می‌گردد. (نکته:) باید دقت داشته باشیم که نباید به دلیل دلالت فعل کمکی would بر شرط و general بودن جمله، به‌خطا گزینه‌ی ۱ را انتخاب کنیم. 

۹۷- گزینه‌ی ۱. از نظر معنایی، can بر امکان و توانایی دلالت دارد و این معنا با جمله منطبق است. در صورتی که در باقی گزینه‌ها این وضعیت وجود ندارد. mustn’t یعنی نباید و مجاز نیست. doesn’t have to یعنی ضرورت و الزامی ندارد. didn’t use to یعنی عادت نداشت.

۹۸- گزینه‌ی ۳. کلمات everyone nobody, somebody, someone, everybody, مفرد هستند و در جمله با فعل همراه  ذکر می‌شوند مانند جمله‌ی «everybody knows the answer»؛ اما برای ساختن tag question  چنین جمله‌ای و یا هر جمله‌ای که یکی از فاعل‌های فوق را داشته باشد از ضمیر they استفاده می‌کنیم. در جملات با فعل is & are نیز اینگونه عمل می‌کنیم:

Everyone is at home, aren't they? is correct. 
'everyone' is singular, and takes the singular verb 'is'. 'they' is plural and so takes the plural verb
What is implied by 'everyone' , (that is, 'every one of them is'), is that 'they are all at home'
He: Is everyone here?
She: They are.

۹۹- گزینه‌ی ۴. معنای value قدردانی نیز هست؛ اما باقی گزینه‌ها به معنای قیمت‌گذاشتن‌اند.

۱۰۰- گزینه‌ی ۳. آوانویسی گزینه‌ها به این شکل است:

war: wôr / warm: wôrm/ worm: wûrm/ store: stôr

مشخّص است که تلفّظ گزینه‌ی ۳ با بقیه فرق دارد.

 

 

نظرات (۹)

آقا این سوال 96 چرا همچینه؟ وا. خو الان این جمله چ اشکال گرامری داره؟ 

I don't like to be an animal

یا حتی این:

I didn't like to be an animal

ممکنه قبلا نمیخواستم حیوون باشم ولی الان میخوام :)))))))))

باو معلم زبانمونم بلد نبود جوابشو این چیه آخه!!!!؟؟؟ :)

پاسخ:
اشکال گرامری نه، امّا گرفت‌وگیر معنایی دارد:
like to do something یا به‌عبارتی like + infinitive به‌معانی «لذت بردن» (enjoy)، «تأیید کردن» (approve) و «مداومت در کار» (do sth regularly) است؛ امّا would like دقیقاً معنی «خواستن» (want) می‌دهد.
در اینجا، با توجّه به معنی مورد توافق عموم، یعنی «نمی‌خواهم حیوان باشم»، باید would انتخاب می‌شد.

به نظر می‌رسد سؤال 39 کد 1، دو گزینۀ جواب داشته باشد.

 

گزینۀ 2:  «خرید ِ این چند کتاب ِ ارزشمند»

که در شمارش ِ گروه اسمی‌ها، یک گروه اسمی محسوب می‌شود؛

و، «این» و «چند»، دو وابستۀ پیشین، و «کتاب» و «ارزشمند»، دو وابستۀ پسین ِ آن هستند.

پاسخ:
به‌اشتباه افتاده‌اید.
توجّه کنید که پس از تعیین گروه اسمی، باید هستهء آن را مشخّص کنید و جایگاه وابسته‌ها را نسبت به همان هسته بسنجید.
در گزینهء ۲، گروه اسمی مورد نظر (خرید این چند کتاب ارزشمند)، در دل خود، یک گروه اسمی دیگر دارد (این چند کتاب ارزشمند).
در حقیقت، در گروه اسمی نخست، «خرید» هسته است و «کتاب» (یا به‌عبارتی، کل گروه اسمی دوم) وابستهء پسین آن،
و در گروه اسمی دوم، «کتاب» هسته است و «این + چند» وابستهء پیشین و «ارزشمند» وابستهء پسین آن.


۱. «خرید» (هسته) + «این + چند + کتاب + ارزشمند» (مضاف‌الیه)

۲. «این» (صفت اشاره) + «چند» (صفت مبهم) + «کتاب» (هسته) + «ارزشمند» (صفت بیانی).

اشکالات ِمورد نظر ِ من:

طبق ِکد .1

سوال 27: عاجل معنی زودگذر دارد اما در این عبارت معنی ِ کنونی می‌دهد و با معنی ِ زودگذر اصلاً عبارت درست نمی‌شود! هم گزینه دو غلط است هم یک.

سوال 31: اگر با این منطق بخواهیم بگوییم گزینه 4 غلط است، گزینه 3 هم غلط است چون مشکل ازدحام نیست، مشکل زیادی ِ توقع ِ گدایان است که شاید نتیجه‌ی ازدحام گدایان باشد. هر دو گزینه غلط هستند.

سوال 32: هم انتقام گرفتن ( هم طبق دو بیت، هم طبق کل ِ حکایت ) درست است هم تدبیر و دوراندیشی.

سوال 64: واقعاً گزینه‌ها چه فرقی با هم دارند؟

سوال 70: گزینه‌ها هیــــچ فرقی با هم ندارند.

سوال 95: هم گزینه 2 درست است هم 3.

سوال 97: mustn’t هم می‌شود چون مفهوم حدس ِ بر پایه‌ی شک را می‌رساند.


پاسخ:
دربارهء سؤال‌های ۲۷ و ۳۱ حق با شماست. ما نیز به پاسخ‌نامه‌ی خود توضیحاتی اضافه کردیم.
سؤال‌های ۶۴، ۷۰ و ۹۵ را هم که از قبل نقد کرده و مواردی را متذکّر شده بودیم.

می‌ماند سؤال‌های ۳۲ و ۹۷:

۳۲. تأکید و توصیه‌ء ابیات و عبارت، بر «دوراندیشی» است، نه «انتقام» گرفتن. چیزی که سعدی از آن نهی کرده است، مدارا نیست، بلکه «حقیرشمردن دشمن کوچک» و «ازدست‌دادن فرصت انتقام» است. می‌گوید اگر دشمن حقیر با تو دوستی ورزید، حواست را جمع کن و به او اعتماد نکن. دشمن حقیر را کوچک مشمر. اگر می‌توانی، همین «امروز» از شرّش خلاص شو و انتقامت را بگیر که اگر به او اعتماد کنی و فرصتش دهی، قوی می‌شود و آزارت می‌دهد.
پس توصیه‌ء آن به «تدبیر در مواجهه با دشمن» است، نه خود «مواجهه با دشمن».

۹۷. برخلاف تصوّر عموم، can't نسبت به mustn't قطعیّت بیشتری را می‌رساند.
can't = 99% sure
musn't = 95% sure.
پس با توجه به I feel sure که در جملهء دوم همین عبارت آمده است، باید گزینهء can't را انتخاب کرد.

بر اساس کنکورها و کتاب‌های دستور، در سؤال‌هایی که شمارش گروه اسمی در آن‌ها مطرح باشد، چیزی مثل «خرید این چند کتاب ِ ارزشمند» بدون تردید یک گروه اسمی به شمار می‌آید. همچنین، به «کتاب»، عنوان ِ "هسته" داده نمی‌شود. (زبانفارسی، هامون سبطی، نشر دریافت، ج 2، صص 96-94 : "در گروه اسمی اگر همپایگی رخ ندهد، فقط یک هسته داریم و بس.") «کتاب» وابستۀ پسین است و «این»، «چند» و «ارزشمند» وابسته‌های وابسته.

 

همچنین در سؤال‌هایی که شمارش وابسته‌های پیشین و پسین در آن‌ها مطرح باشد، «این»، «چند»، «کتاب» و «ارزشمند» به ترتیب همان طور که فرمودید تحت عنوان‌های "صفت اشاره"، "صفت مبهم"، "مضافٌ الیه" و "صفت بیانی ِ مشتق" شمارش می‌شوند.

 

صورت سؤال گفته است: «در کدام گزینه یک گروه اسمی، دو وابستۀ پیشین و دو وابستۀ پسین دارد؟» و به این نکته اشاره‌ای نکرده است که درجۀ وابستگی ِ وابسته‌ها باید چگونه باشد؛ و اشاره‌ای نکرده است که همۀ وابسته‌های مورد شمارش باید مستقیماً وابستۀ هسته باشند.

 

پاسخگو، ابتدا گروه‌های اسمی را شمارش می‌کند ---> «خرید این چند کتاب ارزشمند» : یک گروه اسمی

بعد وابسته‌ها را در این گروه شمارش می‌کند ---> دو وابستۀ پیشین، دو وابستۀ پسین

 

با این صورت سؤال، گزینۀ 2 می‌توانست انتخاب درستی باشد. مخصوصاً که این احتمال می‌رفت که «دوربین‌عکّاسی» یک کلمه شمرده شده باشد! (مثل «پسرعمو») و در آن صورت، 2 می‌توانست حتّی تنها گزینۀ درست باشد.

پاسخ:
۱. در شیوهء نامگذاری، بر مبنای آنچه سبطی گفته است، حق با شماست؛ امّا ما برای ساده‌کردن بحث، از اصطلاح «هسته» برای «کتاب» استفاده کردیم، تا بتوان به‌راحتی دو گروه اسمی بیرونی و درونی را از هم مجزّا کرد و مطلب را انتقال داد. این، تنها یک اختلاف ترمینولوژیک (!) بوده است.
۲. دوربین عکّاسی را، درست که گاهی در «محاوره» با یک تکیه تلفّظ می‌کنیم، امّا در گویش گفتاری و نوشتاری «معیار»، همواره آن را با دو تکیه ادا می‌کنیم و درنتیجه باید آن را دو (یا دقیقتر: سه) واژه بدانیم.
۳. با توجّه به آنچه خودتان گفتید، وقتی سخن از «وابسته» است، این اصطلاح در برابر «هسته» معنا پیدا می‌کند که در گروه اسمی تنها یکی است. اگر طرّاح می‌خواست از نکتهء مورد نظر شما سؤال بدهد، باید در کنار «وابسته»، «وابستهء وابسته» را هم به‌کار می‌برد.

بدون آنکه بی‌دقّتی‌ها را توجیه و تأیید کنیم، باید از وسواس بیش‌ازحد نیز در برخورد با سؤال‌ها بپرهیزیم، خصوصاً در آزمونی اینچنین کم‌دقّت.
۰۸ اسفند ۹۱ ، ۱۶:۵۴ سندباد بحری
در تایید ایرادات گرفته شده و همچنین متممی که حضرت سین دال افزودند، یاد آور میشوم که در پرسش 27، منغص کردن هم معنی از دست دادن نمیدهد.(حداقل درست است که عاجل معنی زودگذر نمیدهد در ته اما حضرت یوسفی ته گلستان ذکر کرده اند از معانی عاجل:زودگذر اما منغص کردن به هیچ وجه چنان معنی ای نمیدهد.)
واسلام
پاسخ:
عجب اسم زیبا و عجب سایت پربازدیدی دارید!!!

منغّص‌کردن معنی ازدست دادن نمی‌دهد، ولی در اینجا، منظور از «منغص‌کردن راحت عاجل» می‌تواند همان «ازدست‌دادن آسایش کنونی» باشد.
سخت نگیرید؛ قرار نبوده است که لفظ‌به‌لفظ معنی کنند بندگان خدا.

یه سوال دیگ این سوالاتی که 2 تا جواب دارن به هر 2 جواب نمره تعلق میگیره؟ مثلا در مورد سوال 95توی پاسخ نامه کلیدی فقط گزینه 3 بود. چی میشه؟ با توجه به پاسخ نامه کلیدی تصحیح میشه؟

پاسخ:
هنوز مشخص نیست. فعلاً مبنا همان کلید ارائه شده است.
به‌دنبال انتقال موارد و مشکلات آزمون به کمیتهء علمی محترم هستیم تا شاید ایشان را قانع کنیم که تغییری در کلید بدهند.
امّا فعلاً مبنا همان کلید ارائه شده است.

راجع به سوال 71 : توی کتاب انوری وشعار باد در قفس پیمودن رو هم به معنی کار بیهوده فرض کرده.

و سوال 81 (همونطور که خودتون گفتین جواب قطعی نداره) ولی با این همه به نظرم گزینه ی 1 نسبت به 4 مفهوم نزدیک تری داره. نه؟

پاسخ:
۷۱. درواقع، اگر یک منبع معتبر و مشهور و در دسترس (مثل شرح انوری و شعار)، درست‌بودن تست را تأیید کند (حتّی اگر منابع دیگر خلاف آن گفته باشند)، می‌توان بدان استناد کرد؛ ولی برای غلط‌ دانستن تست، وقتی‌که از نظر علمی و منطقی، واقعاً حق با طرّاح است، نمی‌شود حرف یک کتاب را سند قرار داد و بر طرّاح خرده‌ای گرفت.

۸۱. تست مفهوم نزدیک‌تر را می‌خواهد. مفهوم این بیت، در نگاه نخست، «نکوهش عیب‌گویی در قفا (غیبت‌کردن)» است؛ امّا چون هیچ گزینه‌ای این مفهوم را ندارد، سراغ مفهوم مهم بعدی می‌رویم که «نکوهش عیب‌جویی» است؛ در این صورت، به همان گزینهء ۴ می‌رسیم. بیت دربارهء ریاکاری (گزینهء ۱) چیز چندانی نمی‌گوید؛ در بیت سؤال، مفهوم «نکوهش عیب‌جویی» به‌مراتب برجسته‌تر از «نکوهش ریاکاری» است؛ نیست؟
با سلام و خداقوت.

ظاهرا در پاسخ سوال 63 اشتباه کوچکی وجود دارد. لطفا بررسی شود.

متشکرم.
سوال 64 گزینه ی 3 صحیح نیست چون فعل معلوم، مجهول معنا شده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی