پاسخنامهء تشریحی
دوستان عزیز وبگاه المپیاد ادبی
سلام.
پیش از هر چیز برای تاخیر در گذاشتن پاسخهای تشریحی عذرخواهی میکنیم.
قبل از پرداختن به اصل مطلب، مجددا چند نکته را یادآور میشویم:
نخست: وبگاه المپیاد ادبی مستقل از معاونت دانش پژوهان جوان و کمیتهء المپیاد ادبی است. پس سوالها، انتقادها و پیشنهادهای خودتان خطاب به کمیتۀ المپیاد ادبی را خطاب به ما ننویسید.
دوم: همان طور که در مطلب گذشته هم آمد، پیامهایی که دربردارندهء درصدها، گمانه زنی در مورد درصد قبولی، رتبهها، کف، شایعات مختلف و همچنین تضعیف روحیهء بقیه باشد، تأیید نخواهد شد.
نویسندگان پاسخهای تشریحی به ترتیب حروف الفبا:
- ابوالفضل جعفری ( طلای 92):کلیله و دمنه، مقالات یوسفی
- محمّدسامان جواهریان (طلای 84): زبان فارسی
- سیاوش خوشدل: عربی
- محمّد رزمی (طلای 88): سبک هندی
- شهرزاد شهدوست (طلای 83): ادبیات فارسی
- جواد عسگری (طلای 92): جوامع الحکایات، سیاستنامه
- منوچهر فروزنده فرد (طلای 89): اشعار سایه
- محیا مقیمی ( طلای 89): سعدی
- سحر مهرابی (طلای 82): تاریخ ادبیات
برای دیدن پاسخهای تشریحی به ادامه مطلب بروید.
1) گزینهء 4. شعر حفطی، درس شور عشق.
2) گزینهء 3. ادبیات 2.در گزینهء3 با طرح مثال و دعوت به مشاهدهء شواهد موجود پیام خود رامطرح می کند که ناپایداری دنیا و توصیه به تکیه نکردن بر قدرت و ثروت است .
3) گزینهء 1. آینه ی سکندر که بیانگر مفهوم جهان بینی و دورنگری را می رساند استعاره ای برای دل عارف است و مصراع دوم اشاره دارد به ناپایداری دنیا.
4) گزینهء 2. روزی در این مصراع قید جمله است.
5) گزینهء 3.
6) گزینهء 4.
در گزینهء1 به ماجرای شق القمر ،از معجزات پیامبر (ص) اشاره می کند.
گزینهء2 اشاره دارد به این ماجرا که حضرت علی (ع) انگشتر خود را در نماز به سائل بخشید.
گزینهء3 به ماجرای قیام کاوه علیه ضحاک اشاره دارد.
7) گزینهء 4.
در گزینهء1: دو حرف اضافه برای یک متمم : به بند کمر بر
در گزینهء2: همی به جای می
در گزینهء 3: مشو به جای مرو و کاربرد باز جای
8) گزینهء 3. در گزینهء3 تشبیه و کنایه نیز موجود است و«خونپالا بودن چشم» با نوعی مبالغه همراه است.
9) گزینهء 1. سر در گزینهءیک مجاز دارد.
10) گزینهء 2. مراجعه شود به درس بیستم ؛سفر به بصره
11) گزینهء 2
12) گزینهء 3. منظور از تعلق وابستگی های مادی است.
13) گزینهء 2. تبدیل گفتار به نوشتار از مهارت های نویسندگی است.
14) گزینهء 4. در سایر گزینهها فهم، خواب و کش اسم هستند. در گزینهء چهار نیز مصدر شناختن را داریم که بن مضارع آن «شناس»، به عنوان اسم مصدر هم به کار رفته است (ر.ک. لغت نامه دهخدا ذیل شناس) اما این کاربرد امروزه رواج ندارد.
نظر دیگر: در این گزینه «خور» هم می تواند به عنوان اسم به کار رود. هر چند در گفتار امروز «خور» و «شناس» متروک یا کمکاربرد باشند، از آن جا که در صورت سوال زمان کاربرد اسم تعیین نشده، این پرسش میتواند محلّ اشکال باشد.
15) گزینهء 3. چندپهلو نوشتن در نوشتهی علمی عیب و نقص به شمار میآید.
16) گزینهء 2. در این گزینه سه اسم مرکب هست. (ریاضیدان، کارخانه، نیشکر) در هر یک از گزینههای دیگر دو اسم مرکب دیده میشود. (سیاهچادر، آبدوغخیار، پیرمرد، نوجوان، کتابدار، کاروانسرا)
17) گزینهء 4. این دو واژه در فارسی امروزی معنی مفرد دارند. در سایر گزینهها طلبه و حقوق چنین وضعی دارند و اندام هم واژهای فارسی است و مفرد.
18) گزینهء 3. در این گزینه ضمیر مشترک «خود» دیده میشود.
19) گزینهء 2. (ن. ک. زبان فارسی 1، ص 74)
20) گزینهء 4. «ولی» حرف ربط همپایهساز است. در سایر گزینهها «تا»، «چون» و «زیرا» حرف ربط وابستهسازند.
21) گزینهء 4. در این گزینه متمم، متممِ اسم (پر) است. در سایر گزینهها «از امروز»، «با احتیاط» و «اتفاقاً» قید نشانهدارند.
22) گزینهء 3. در این گزینه تنها «معونت» نادرست نوشته شده است. در سایر گزینهها «نغز»، «حجگزاران»، «هرم»، «ازهار»، «قالب» و «هول» با املای غلط آمدهاند.
23)گزینهء 3.
1- بازرس فارسی است و نباید نشانه ی جمع «ین» بگیرد. 2- «حوزه» اشتباه نوشته شده است. 3- «ی» میانجی پس از حوزه حذف شده است. 4- «سوابق گذشته» حشو است. 5- فعل «کردند» پس از مطالعه بدون قرینه حذف شده است. 6- «را» باید پس از نتایجی بیاید.
24)گزینهء 4. در اینجا «احساس میکردند» فعل مرکب است. در سایر گزینهها «چاک» و «خالی» مسند هستند و «پایکوبی» مفعول است. بنابراین فعل در این گزینهها ساده است.
25) گزینهء 2. در این گزینه متمم قیدی داریم. در سایر گزینه متمم، متمم اسم یا صفت است چرا که حرف اضافهی اختصاصی اسم داریم. (پر از، لبریز از، آگاه از)
26) گزینهء 2. «خویش» در این گزینه اسم است و به معنی خویشاوند.
27) گزینهء 3. این گزینه سهجزئی گذرا به مفعول است و «حس میکند» فعل مرکب است. سه گزینهء دیگر گذرا به مفعول و مسند هستند. مفعول ها: فرار رستم، راز او، همه ی پلهای پشت سر خویش. مسندها: فریب و نیرنگ، آشکار، خراب.
28)گزینهء 1 (؟). در سه گزینهء دیگر «دستوپاگیر»، «سراپاتقصیر» و «خانهبهدوش» میانوند دارند. در این گزینه «ه» در «اندیشهورزی» متعلق به اندیشه است و میانوند نیست. (برای مثال مقایسه کنید با «دستوپاگیر» که «و» نه متعلق به دست است نه پا). همچنین است در مورد «دانشسرا»، «بروبیا» و «بخوربخور». اما نکته در اینجاست که در کتاب درسی چنین تعریفی برای میانوند نیامده بلکه هر وندی که بین دو تکواژ آزاد بیاید میانوند نامیده شده است. (زبان فارسی2، ص 150) بنا بر این تعریف هر چهار واژهی گزینهء 1 میانوند دارند.
29)گزینهء 4. این گزینه شش وند دارد: -ِش، ان، -ِ، ی، ه، ی. سایر گزینهها:
گزینهء 1: ه (در بیچاره)، ی (بیچارگی)، ی، ها. (چهار وند)
گزینهء 2: گر، ه (در پناهنده)، ی (پناهندگی)، ا (زیبا)، ی. (پنج وند)
گزینهء 3: ان، ه (کم حوصله)، ی (کم حوصلگی)، به، تر. (پنج وند)
30) گزینهء 3. صامتها: ه، م، س، ه، ی، م، ل، ل، ی، ء، ر، ن، ی، ن.
31) گزینهء 1. سه جملهی مستقل: از ابتدا تا «خاموش میکند»، از ادامه تا «به زبان می آید»، از ادامه تا آخر. هر جملهی مستقل شامل دو جمله است که چون با پیوند وابستهساز مرتبط شدهاند، روی هم یک جملهی مستقلاند.
32) گزینهء 3. مضافالیهها: شخصیت، داستان، روغن، بادام، او، آنها، خویش. صفت های بیانی: سیاهبخت، موقت، تراشیده، بیموی، بیشتر، صاف.
33) گزینهء 1. لهجه به شکلهایی از زبان گفته میشود که تنها در تلفظ با هم متفاوتاند. (زبان فارسی1، ص 32)
34) گزینهء 4. نخستین سوگنامۀ مذهبی کربلا از کسایی است به مطلع:
باد صبا درآمد فردوس گشت صحرا/ آراست بوستان را نیسان به فرش دیبا
(ص37)
35) گزینهء 3. ابیات مربوط به مصراعها به ترتیب عبارتاند از:
یک: اگر بازجویند از آن بیت بد/ همانا که باشد کم از پانصد
دو: فریدون فرخ فرشته نبود/ز مشک و ز عنبر سرشته نبود
چهار: همان گنج و دینار و کاخ بلند/ نخواهد بُدَن مر تو را سودمند
(ص 55)
36) گزینهء 2. (ص 102)رواج حکمت و استدلال عامیانه از خصوصیات سبک هندی است.
37) گزینهء 1.(ص113) در پاسخ به این پرسش ممکن است بین سهروردی و عینالقضات تردید کردهباشید. برای یافتن پاسخ باید متن کتاب را یادتان باشد.
38) گزینهء4. (ص135)
39) گزینهء 1. ( ص 179) این پرسش نیز بسیار حفظی است و برای پاسخ دادن به آن باید متن دقیق کتاب را به خاطر داشته باشید.
40) گزینهء 3. (ص 187)
41) گزینهء 3. گزینهء 2 مربوط به پس از سر برآوردنِ دانه از خاک است (نرم و نازک از آن نفس که گیاه/ سربرآرد ز خاکِ سرد و سیاه/.../ دمِ آهی که...). گزینهء 4 ربطی به دانه ندارد و مربوط به شاخه است [در این گزینه «میگذارد» غلط املایی و گونهی درستِ آن «میگزارد» است، از «گزاردن»: من امشب آمدستم وام بگزارم...]. گزینهء 1 نیز اگرچه مربوط به پیش از سر برآوردنِ دانه از خاک است، ولی با «ادراک» او در ارتباط نیست (منظور از «بزمِ یاران»، اجتماعِ رنگ و بویِ بالقوه در دانه است که قرار است پس از سر برآوردنِ دانه از خاک به صورتِ بالفعل درآیند). پس تنها گزینهء 3 میتواند بیتِ «دانه از آن زمان که در خاک است...» را تکمیل و تفسیر کند. در اینجا واژههای «ادراک» و «میداند/ میخواند» ارتباطِ معنویِ دو بیت را برقرار کردهاند.
بهترین راهِ پاسخ دادن به این پرسش این است که داوطلبانِ آزمون، ترتیبِ ابیاتِ سایه را بدانند.
42) گزینهء 1. «ش» در گزینهء 1 مضافالیهِ «دل» است (باز، دلش نشیمن [را] نمیخواهد). ولی در گزینههای دیگر مفعول است (غارتِ عشق، او را به باد داد + از مژدهی صبح، او را بخندانیم + زمین، آن را بخورَد). [گفتنی است بیتِ گزینهء 1 از سعدی است ولی ابیاتِ دیگر از سایه هستند.]
43) گزینهء 2. گزینههای دیگر نشاندهندهی «کششِ معشوق» است، ولی گزینهء 2 نشاندهندهی «انگیزهی عاشق برای کوشش». (جالب اینکه این مسئله در دستورِ زبان نیز نمود یافتهاست: از آنجا که «کشش» از سوی معشوق است، نهادِ (= فاعلِ) فعلِ «میکشد» در گزینههای 1، 3 و 4 نیز «او= معشوق» است، ولی نهادِ گزینهء 3 «لذتِ نان شدن» است که از نظرِ دستوری نیازی نیست برای آن مرجعِ «او» را در نظر بگیریم؛ یعنی از نظرِ دستوری ربطی به «معشوق» ندارد.)
44) گزینهء 3. در گزینههای دیگر شاعر کاملاً ناامید است، ولی در گزینهء 3 به «ساقیِ خویش» و «بادهی ناب» او امید بستهاست. نومیدیِ شاعر در گزینهء 1 با واژهی «دریغ» و مضمونِ «گرفتاری در زندانِ قاب» [که شاید اشارتی به روزگارِ زندانی بودنِ شاعر باشد؛ بهویژه با توجه به اینکه در سالِ 1362 سرودهشدهاست] تأیید میشود. در گزینهء 2 عبارتِ «آخر به باد خواهد رفت» و در گزینهء 4 نیز «مدار چشمِ امید» و استفهامِ انکاری («چه جای مهتاب است؟») نومیدی را میرساند.
45) گزینهء 4. این پرسش نیز مشابهِ پرسشِ قبلی است. در گزینهء 1 اعتقاد به اینکه جهان هنوز به «انجام» نرسیده و هنوز ممکن است در کنارِ غمهای پسِ پرده، «شادی» نیز وجود داشتهباشد، دیده میشود. در گزینهء 2 سفارش به «غم نخوردن» و امید به «رسیدن» - ولو با گذشتِ زمانی طولانی - و در گزینهء 3 عبارتِ «باشد که» نشاندهندهی امیدواری است. ولی در گزینهء 4 «دل بر ... داشت» دلالت بر امیدی دارد که بر باد رفته و با توصیفِ وضعِ کنونی («پامالِ سوارانِ خزان است») راه بر هر گونه امیدی بسته است. به عبارتِ دیگر، در همهی گزینهها به نوعی از «امید» سخن رفتهاست، ولی این «امید» در گزینهء 4 در حالِ حاضر موجود نیست؛ حال آنکه در گزینههای دیگر احتمالِ تحققِ آن در حال و آینده وجود دارد (هرچند اندک). [چنانکه ملاحظه میشود، در این مورد نیز تحلیلِ «دستوری» کارساز است.]
46) گزینهء 1. «قصد صریح کردن» و «در برانداختن سعی نمودن» معنای توطئهچینی و مخالفت میدهد.«غرض به حصول نپیوست» معنای موفق نشدن و شکست خوردن را میرساند. «گذشتن رایت رفعت از ثریا» و «انطفای آتش اقبال» به ترتیب به معنای «بختیاری»(پیروزی) و «بختبرگشتگی(شکست) است.
47) گزینهء 1. «دولت» به معنای «پادشاهی» و «مقام گرفتن» معادل «ساکن شدن و زیستن» است.مفهوم عبارت «وزارت ایشان را موروث است» تنها در گزینههای یک و چهار است اما ساکن شدن اعراب در بلخ هیچ ارتباطی با جمله سوال ندارد.(ردّ گزینهء چهارم)
48) گزینهء 2. هر دو جمله مفهوم فناپذیری را میرساند.
49) گزینهء 2. بر اساس متن جوامع الحکایات، انگشت بر نمک زدن به معنای همراهی در خوردن نان و نمک است.
50) گزینهء 3. «بادی» به معنای «آغازنده» و «پیشدست» است و «سابق» معنی «متقدّم» میدهد
51) گزینهء 4. چنین مفهومی از عبارت برداشت نمیشود. «بشرۀ او از تبش آزرده شد» یعنی چهرهاش از حرارت ملتهب شد که ارتباطی با ناراحتی و خشم ندارد. «ت» در «خودت» مفعول جمله است: «تو را از مال خود آزاد کردم» و در «درمت» متمم: «پانصد درم به تو بخشیدم». «مطبخی» یعنی «آشپز».
52) گزینهء 3. «سیاست کردن»به معنای تنبیه و مجازات کردن است، «اگر بنده بودی...»یعنی اگر من جای شما(=پادشاه) بودم...
53) گزینهء 4. واژههای رنجه شو، معرفت و در رفت در معنایی غیر از معنی امروزی بهکار رفتهاست.
54)گزینهء 2. یوسفی در صفحه 253 کتاب به صفاتی که ناصرخسرو به «جاهلان دنیا پرست» اطلاق میکند ،اشاره می کند که از آن جمله «کلاب مشغول به مردار» است.
55) گزینهء 4.عبارت گزینهء چهارم عیناً مطابق متن کتاب و بر همان ترتیب و توالی است.
56) گزینهء 3. «خداوند کلاه»اینجا به معنای پادشاه و رئیس است و ارتباطی با خداوند عالم ندارد(رد گزینۀ چهارم). «تا زنده باشند» در گزینۀ یک ارتباطی با جملهی سوال ندارد. «از دولت امید ببرند» یعنی قطع امید کنند نه اینکه ناامیدی خود را به پادشاه عرضه کنند.(رد گزینۀ دو)
57)گزینهء 3. محاکم(جمع محکمه). ناصرخسرو اعتقادات شرعی زمان خویش و حکم هایی را که بر اساس آنها صادر میشود به دلیل آن که با اعتقادات اسماعیلیه مطابق نیست ، رد میکند. توضیح بیشتر این که در صفحه 249 یوسفی میگوید که ناصرخسرو همه مسائل اجتماعی را از دیدگاه مذهب اسماعیلی مورد ارزیابی قرار میدهد و به عنوان مثال نمونه هایی از انتقادهای اجتماعی وی که بواسطه اعتقادات اسماعیلیه بیان شده است را ذکر میکند. سه گزینهء غلط دقیقاً همین نمونه های انتقادی است که ناصرخسرو بر لزوم توجه و دسترسی به آنها تاکید میکند.
58)گزینهء 3 در صفحه 248 تصاویر ناصرخسرو از روزگارش ذکر شده است که یکی از آن ها "دیوانه راستین" است نه "دیوانه دروغین"
59)گزینهء 1.
بیت1:ص108 ،از زبان لنبک خطاب به بهرام.(در موقعیت درخواست بهرام برای میهمان لنبک شدن)
بیت2 :ص111، از زبان بهرام خطاب به براهام(در موقعیت سماجت بهرام برای ساکن شدن در سرای براهام)
بیت3:ص106، از زبان فردوسی (راوی)(در موقعیت توصیف ویژگی های بهرام)
بیت4:ص113،از زبان براهام خطاب به بهرام(در موقعیت نصیحتهای طعنه آمیز براهام در حال خوردن شام به بهرام)
60)گزینۀ4.به آنان توجهی نکرد مفهوم متضاد «در ایشان نگریست» است.(رد گزینه 2).«ساعتی بود» یعنی مدتی گذشت و این توضیح که یک ساعت در این باره تامل کرد یا بعد از ساعتی فرمود ارتباطی با متن ندارد(رد گزینه 1 و 3).
61)گزینهء 1. «تجشم» به معنای «خود را به زحمت انداختن» است و سه گزینهء دیگر به نوعی معنای «مواظب خود بودن و دوری از خطرات» را در بر دارد.
62)گزینهء 1.در صفحه 257 نظرات ناصرخسرو درباره اشعارش ذکر شده است.
63)گزینهء4. «چو خوردش نباشد همی بنگرد» یعنی کسی که غذا برای خوردن نداشته باشد ،فقط نگاه میکند(گرسنه میماند)
64)گزینهء 4. در اصل «نه از ایشان وفا و مردمی چشم توان داشت» بوده است.
65)گزینه1.یعنی وفا از ارج و قرب افتاده است.(بی وفایی زیاد شده است)
66)گزینه4.تاکید این سوال بر زیرکی بوزنه و هوشمندی او در فرار از دام باخه است.در سه گزینهء غلط نام بوزنه ذکر شده است (به کلمه بیشتر در متن سوال توجه شود ). باخه از بوزنه و شیر و خر از روباه گول خوردند.
67)گزینه 3.«حبل» معانی متفاوتی دارد اما در این جمله با توجّه به داستان و نوع علامتگذاری آن یعنی« آبستن شدن».
68)گزینهء 3. در گزینهء1«امید خفت» به معنی امید بهبودی و سبک شدن درد است. درگزینهء2 باید چنین معنا میشد : «مباح،حرام است.»گزینه4:عشق و محبت و دوستی او را جایگزین وصال تو میکند.
69)گزینهء4.در متن کتاب این حکایت توسط زن در ذمّ خیالبافی های شوهرش برای فرزندی که هنوز به دنیا نیامده بود، بیان شد.
70) گزینهء 2. «اعتداد» در اینجا به معنای افتخار کردن است که در توضیح مقابل گزینه نیامده است.
71) گزینه 4. مصراع دوم استقلال معنایی ندارد: ما در آغوش دنیا سختی کشیدیم / مادر بیمهر (دنیا) نتوانست سختیها را به آسانیها تبدیل کند. در واقع باید در مصراع دوم، مادر بیمهر را استعاره از کلمهای که در مصراع اول آمده است (دنیا)، در نظر گرفت. به غیر از این نکته، دقیقتر اگر بنگریم معنای دو مصراع نیز علیرغم تشابه ظاهری متفاوت هستند و حکم واحدی را نمیرسانند.
سایر گزینه ها:
1) غنچه = دل / بوی غنچه = راز دل
3) حلقۀ در = زبان / درون خانه = دل
4) پیر = کمان (خمیدگی) / جوان = تیر (راست قامتی)
72) گزینهء 2. «میماند» در صورت سوال و در گزینه 2، هر دو به معنای «باقی میماند» است:
بیت صورت سوال: رمیدنی بیحاصل برای آهوی رمیده باقی میماند.
بیت گزینه 2: برای بلبل، گلویی پاره (از عربده) باقی میماند.
سایر گزینهها:
1) به دست و زانوی فرد ماتمرسیده شبیه است.
3) دل به پرندهای که باز شکاری دیده، شبیه است.
4) کدام غزل من از قصیده (قالب رسمی و ارجمند در گذشته)، کمتر است؟
73) گزینهء 3. اگرچه ترکیبسازی نیز جزء ویژگیهای شعر صائب به شمار میرود (برگزیدۀ اشعار صائب، ص 21)، لیکن در مقایسه با سه مورد دیگر یعنی استقلال معنایی ابیات، تکرار قافیه و مضمونیابی در شعر او کمرنگتر است.
74) گزینه 3. دقّت شود که در هر دو مصراع، نهاد جملات گلبن (بوتۀ گل) است. این مسئله فقط در گزینهء 3 به درستی ذکر شده است. (در مصراع دوم، کلمۀ گل مفعول است؛یعنی گلبن، گل را به عنوان کاسۀ گدایی در برابر باران گرفته است)
نهاد مصراعها سایر گزینهها:
1) بوتۀ گل / باران
2) گل / گل
4) بوتۀ گل / گل
75) گزینه 1. نقش ضمیر «م» در بیت گزینه 1، متمم است. یک رهبرم: یک رهبر به من. در حالیکه در گزینههای دیگر، این ضمیر نقش مضاف الیه را دارد.
بررسی سایر گزینهها:
2) «لالهوارم دل»: دل لالهوارم
3) «هر کسم سر میزند»: هر کس سرم را میزند
4) «لیل و نهارم»: در این گزینه ضمیر به گروه اسمی «اوقات گرامی» باز میگردد: چند اوقات گرامیام ...
نکته: البته این امکان وجود دارد که ضمیر «م» را در گزینه 4 نیز به صورت متمم در نظر گرفت. یعنی: چند اوقات گرامی ... در ورق گردانی لیل و نهار برای من بگذرد. از این جهت نقش ضمیر فوق در این گزینه نیز متمم میشود و بر سوال میتوان خرده گرفت.
76) گزینه 4. معنای بیت صورت سوال: آه من آینه را کدر کرده بود؛ اما پرتو روی تو آن را دوباره روشن کرد. (ارتباطی با دوری عاشق از معشوق ندارد)
بررسی سایر گزینهها:
1) ما دور از تو هستیم و با آمدن یاد تو، خون گریه میکنیم.
2) هیچ گاه به وصال معشوقی نرسیدیم و همیشه از روی تأسف حسرت خوردیم.
3) در مستی شبانهام، یاد معشوق کل وجودم را در بر گرفته بود. (از معضوق دور بودم و تنها یاد او فکر مرا در آغوش کشیده بود)
77) گزینهء 2.ایهام سایر گزینهها:
1) قالب تهی کردن: 1- خالی شدن شراب از ظرف 2- جدا شدن روح از بدن
3) دامان افشاندن: 1- تکان دادن دامان 2- اعراض و ترک کردن
4) سلسله: 1- دودمان، نسل 2- زنجیر (؟)
نکته: صورت این سوال اشتباه است. زیرا در گزینۀ 4، کلمۀ سلسله تنها به معنای نسل است و معنای دوم آن یعنی زنجیر در اینجا به هیچ وجه صدق نمیکند. زیرا جملۀ: «من و مجنون از یک زنجیر متولد شدهایم» هیچ معنای محصّلی برای فارسیزبانان ندارد. سلسله در معنای زنجیر با مجنون ایهام تناسب دارد؛ لیکن در صورت سوال ایهام خواسته شده است.
78)گزینهء 2. در گزینهء اوّل، میان کو و سو، در گزینهء سوم میان خوشبو و خوشگو و در گزینهء چهارم میان دست و دوست جناس وجود دارد؛ امّا در گزینهء سوم جناسی وجود ندارد.
79) گزینهء 3.در این بیت، «گویم» به معنای «میاندیشم» و «تصمیم میگیرم» است.
80) گزینهء 3 .در تمام گزینهها به جز گزینهء سوم، شاعر سخن از صبر کردن بر بلای عشق میگوید؛ امّا در گزینهء سوم صحبت از عشقبازی است.
81) گزینهء 1.«و» در این بیت حرف اضافه است به معنای با.
82) گزینهء 3 . در تمام گزینهها به جز گزینهء سوم، به بیخوابی انسان عاشق اشاره شده است؛ امّا در گزینهء سوم، شاعر دچارِ بیخوابی نیست و هر شب خوابِ معشوق را میبیند.
83) گزینهء 3 .در تمام گزینهها به جز گزینهء سوم، «سعدی» منادا است.
84) گزینهء 2 .در تمام گزینهها به جز گزینهء دوم، شاعر در سؤالِ خود نوعی تشبیه قرار داده است؛ امّا در گزینهء دوم میان خنده و رفتار و لب و سخن تشبیهی برقرار نشده است.
85) گزینهء 3 . «هر جامه که عیّار بپوشد کفن است آن»، «نمیآید ملخ در چشم شاهین» و «چو آتش در سرای افتاده باشد/عجب داری که دود آید ز روزن؟!» مفهوم ضرب المثلی دارد.
86) گزینهء 3 .شاعر در بیتی که در صورت سؤال آمده است، میگوید باید دلبران را نصیحت کرد، زیرا آنان مقصّر اصلیاند؛ از آنجایی که در گزینهء سوم شاعر معشوق خود را مورد نصیحت قرار داده است، این بیت مکمّل بیتی است که در صورت سؤال آمده است.
87)گزینه3.«در آن راه نشد» یعنی به روی خود نیاورد.
نظر دیگر: «دیده» در اصل به معنی «دیدهبانی» است، ولی در متن جوامعالحکایات به نحوی آمده و علامتگذاری شده که گویی اسم خاص است. از این رو ممکن است بعضی از داوطلبان را سردرگم کرده باشد. با این حال گزینهء 3 نادرستتر است.
88)گزینۀ1.(نیازی به توضیح ندارد)
90)گزینۀ3.دبیران به معنای دیوانیان و منشیان، بر صحرا افکندن معادل علنی کردن و افشا ساختن و ارجاف خبر دروغ گفتن است.اوکنند از مصدر اوکندن معنای انداختن و پخش کردن میدهد.با این تفاسیر گزینۀ یک صحیح است.
91) گزینۀ 3. گزینه های 1 و 4 به معنی «دربارۀ پیامبر» هستند. گزینۀ 2، اسم منسوب است و نقش صفت دارد و «نبوی» ترجمه میشود.
92) گزینۀ 2. عدد و معدود، برای اعداد سه تا ده، جمع و مجرور است و از لحاظ جنس با هم متفاوتاند.
93) گزینۀ 3(؟). فعل «تحمّلنا» ماضی است و بر این اساس تنها در گزینۀ 3 درست ترجمه شدهاست. هرچند «شکیبا بودن» ترجمۀ دقیق «تحمّل» نیست.
94) گزینۀ 2.
95) گزینۀ 4.