المپیاد ادبی

نخستین وبگاه تخصصی المپیاد ادبی ایران

المپیاد ادبی

نخستین وبگاه تخصصی المپیاد ادبی ایران

المپیاد ادبی

یک نکته

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۱۳ ق.ظ

دوستان عزیز

نامهء اعتراض به سؤال‌ها در عالی‌ترین سطح (دیدار با کمیتهء محترم با حضور ریاست محترم باشگاه) پیگیری شد (البته این نامه از سوی جمعی از مدرسان و مدال‌آوران المپیاد بود، نه از جانب وبگاه المپیاد ادبی) و پس از آن دیدار، کمیته و باشگاه به جمع‌بندی‌های خود رسیده‌اند و تصمیم نهایی را گرفته‌اند. بنابراین اعتراض به سؤال‌ها دیگر وجهی ندارد.

دربارهء درصدها هم، ممکن است درست محاسبه نکرده باشید. تجربه به ما نشان داده است که در اغلب موارد‏ دانش‌آموزان به اشتباه درصد امتحان خود را محاسبه می‌کنند؛ یا به‌خاطر ندانستن فرمول محاسبه یا منظور نکردن نمرۀ منفی پاسخ‌های نادرست، یا به‌خاطر آنکه پاسخ‌های خود را با دقت ثبت نکرده‌اند. حتی ممکن است پاسخ صحیح را در پاسخنامۀ اصلی اشتباه وارد کرده باشند. عموما چون پس از آزمون با دوستان خود پاسخ‌ها را بررسی می‌کنند، پاسخ‌های نادرست خود را فراموش کرده، فکر می‌کنند پاسخ صحیح را داده‌اند و ...

بنابراین امکان این که درصد خود را اشتباه محاسبه کرده باشید، وجود دارد. با گمان بد، خود را ناراحت نکنید.

۹۲/۰۳/۲۸
المپیاد ادبی

نظرات (۵)

ازتون تشکر میکنم اما اگه واقعا همچین دیداری صورت گرفته پس چرا هیچ اتفاقی نیفتاد؟شما مگه خودتون نمیگفتید که با دلایل علمی چندین سوال مشکل داره؟پس چی شد اقای گودرزی ؟
پاسخ:
دلایل علمی ما گویا برای کمیته محترم قابل قبول نبود. باور کنید ما نهایت تلاش و پیگیری را کردیم. 
در این لحظات هیچ چیز نمیتونه تلخی زندگی ما رو جبران کنه حتی پیروزی تیم ملی بر کره جنوبی.کاشکی میشد زمانو به عقب برگردوند کاشکی...
سفیر عشق کاملا میفهمم چی میگی منم خیلی خوشحال بودم که با یاد المپیاد دلم گرفت دوباره
کاش برمیگشت..........کاش
یه سوال این فرم اعتراض که واسه همه المپیادا هست جز ادبی
باید چکار کرد؟
فکر میکردم قبولی ها اینجا غوغا میکنن...چقد خوبه دوستاشونو درک میکنن...
قبول نشدیم که نشدیم، این همه بدبختی ِ بزرگ وجود داره اون وقت ما به خاطر قبول نشدن تو المپیاد این طور ماتم زده بشیم آخه؟ عزیزان، تیم محبوب ِ من، آرسنال، هشت ساله هیچ جامی نبرده، انسانی که دوستش دارم محل ِ سگ هم بهم نمیذاره، بعد از قبول نشدن در مرحله ی دوم، از جانب ِ برخی دوستان ِ کودن به خر و نفهم بودن متهم شدم، حالا بگذریم از این که شاید هم باشیم واقعن خر و نفهمD:، و ده ها بدبختی دیگه... باز هم این همه زیبایی وجود داره که شخصن ازشون لذت میبرم. یعنی اگه با بردن ِ کره خوشحال نشده باشیم رسمن خاک بر سرمون! معذرت میخوام این طور صریح گفتم البته D:.قبول شدن در المپیاد که تنها پیروزی زندگی نیست، ادراک زیبایی یک درخت، فهمیدن شکوه انوار طلایی خورشید، لذت بردن از ضربه ی فنی قوچان نژاد به کره، دو سه خط شاعرانه روی کاغذ نوشتن، این ها همه شاعرانه ترین و ادیبانه ترین پیروزی های شما در زندگی کوتاهتون هستن. به خدا فردا امکان داره بمیریـــم :| .

بگذریـــم... من هدفم از این کامنت طویل و دراز، تشکر از یک نفره که تا آخر عمر خودم رو بهش مدیون احساس خواهم کرد، به خاطر نگاه ویژه ای که برای نظر کردن به پدیدارها بهم بخشید، به خاطر این که تا حدودی آدم شدم بعد از خداحافظی باهاش، و به خاطر بسیاری چیزهای دیگه. یعنی باید بوسید آدمی رو که تا رشت میومد، بعد از من ِ رشتی بیشتر گیلکی میفهمید؛ یعنی خاک بر سرم D: . من به شدت از آقای شادمانی ِ بزرگــــ متشکرم. شرمنده شدم با قبول نشدنم، به هر حال شاید جواب اون همه زحمت رو درست ندادم، ولی قطعن در طول زندگیم ازش جواب خواهم گرفت...

به هر شکل تمام ِ اون چه که برای من کردید از خاطرم پاک نمیشه، من هم سر ِ کلاس همیشه خسته و کوفته بودم و منفی ترین فاز ِ ممکن رو در کلاس ایجاد میکردم، سرم هم که پایین بود همواره، فقط یک بار در طول کلاس های المپیادی که داشتیم روی فرم بودم و خسته نشدم، که اون روز هم آقای مروجی تشریف آورده بودن D: . بگذریــم...

خیلی چیزها یاد گرفتم، خیلی بهره ها بردم، و اصلن یکی از آرزوهام این شده که تاجیکی رو کامل یاد بگیرم و برم ناف ِ تاجیکستان ادبیات تدریس کنم. دی: زحمتی که شما کشیدید برای من، اون همه ساعت اومدید، و من همبه میزان زیادی استفاده کردم، یه جورایی غیر قابل جبران به نظر میرسه با این جنس تشکرات ِ شاید مسخره.

خیلی خیلی ممنون آقای شادمانی، به خاطر همه چیز. و این که امیدوارم بچه های گیلانی در سال های بعد طلاهای ادبی رو درو کنن. از ما که دودی بلند نشد.

+ دوستان المپیادی که قبول نشدین، این فیلم ِ Match point از وودی آلن رو حتمن نگاه کنید.
+ اگه قراره ناراحت باشین و گریه کنین و اعصاب نداشته باشین، من به نظرم میشه برای خیلی چیزهای بزرگ تر از المپیاد ناراحت بود که ارزش ناراحت بودن هم داره... اصلن اگه برای اون ها گریه نکرد باید مرد واقعن...
+ و باز هم ممنون آقای شادمانی؛ خیلی هم ممنون.  

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی